بکاریم تا نفس بکشیم
بکاریم تا نفس بکشیم

روز درخت‌کاری بهانه‌ای شده‌ است تا برای یک بار هم که شده، حداقل بخاطر خودمان، بخاطر هوای شهر خودمان، کمی به فکر درخت‌ها و نهال‌هایی باشیم که در طول سال، جز عاشقان واقعی طبیعیت، کسی به فکرشان نیست.

 

سارا تقی‌زاده؛ با دست‌های چروکش، بیلچه کوچک را جا به جا می‌کند و خاک‌ها را کنار میزند. پوست دستش از فرط پیری آن‌قدر نازک شده که هر آن احساس می‌کنم الان است که خار و خاشاک خاک، پوستش را ببرد. نهال کوچک را از گلدان پلاستی‌اش در می‌آورد و در دل خاک می‌گذارد. انگار که نوزادی را به آغوش مادرش بسپرد. با صبر و حوصله خاک می‌ریزد و کمی آب به نهال تازه کاشته شده می‌دهد و دست‌هایش را می‌تکاند.

می‌گوید: از اول همین کارم بود، هر کدام از بچه‌ها و نوه‌هایم به دنیا آمدند برایشان یک نهال کاشتم، الان همه بزرگ شده‌اند و حسابی جان و پر گرفته‌اند. این یکی را هم کاشتم برای اولین نتیجه‌ام. چه می‌دانم، شاید این رسم را جا انداختم و آن‌ها هم برای هر تولد، یک نفس جدید کاشتند…

نفس جدید! این اسمی بود که پیرمرد روی نهال‌هایی که می‌کاشت می‌گذاشت و حقیقتا چه اسم پر معنایی! با تولد هرکدام از فرزندان و نوه‌هایش، یک نفس جدید به شهر هدیه می‌کرد و حالا تولد نوه‌اش با روز درخت‌کاری مصادف شده است و با یک تیر، دو نشان می‌زند.

ما که چندان راه تشکر را از این قدبلندهای سرسبز تنومند بلد نیستیم! جز اینکه برای شهرسازی‌ها و بخاطر آپارتمان‌های بد قواره‌مان جانشان را می‌گیریم، جز اینکه جنگل‌هایمان را سر می‌بریم و اینگونه جواب نفس‌هایی که مفت و ارزان هدیه ریه‌هایمان می‌کنند را می‌دهیم.

حالا روز درخت‌کاری بهانه‌ای شده‌است تا برای یک بار هم که شده، حداقل بخاطر خودمان، بخاطر هوای شهر خودمان، کمی به فکر درخت‌ها و نهال‌هایی باشیم که در طول سال، جز عاشقان واقعی طبیعیت، کسی به فکرشان نیست.

بکاریم تا نفس بکشیم، هم تفریح است و هم سرمایه‌گذاری برای هوایی که فرزندانمان قرار است نفس بکشند، بکاریم و یاد فرزندانمان دهیم که برای زندگی بهتر و سالم باید با طبیعیت مهربان باشند، چرا که خودمان هم از همین طبیعتیم… از همین درخت‌ها نفس می‌گیریم و آخرش مثل همین نهال‌ها در دل همین خاک آرام خواهیم گرفت.

  • نویسنده : سارا تقی‌زاده