محمدرضا آقا باقری؛ از وقتی که به دنیا آمدیم به ما گفتند نسل آینده و بار یک مملکت را روی دوشمان انداختند. گفتند چند سال دیگر یک شمایید و یک کشور که باید به سمت پیشرفت هلش بدهید؛ دقیقا نگفتند چطور هلش بدهیم فقط گفتند سازنده آینده این کشور شمایید؛ گفتند باید درس بخوانید، جسم و روحتان را سالم نگهدارید و به یک جایی برسید تا آینده کشور درخشان شود.
خیلیهامان درس خواندند، دکتر و مهندس شدند، خیلیهامان رفتند سر وقت سیاست، خیلیهامان وظیفه ساخت و ساز و پاکیزگی را بر دوش گرفتند و خیلیها از پشت درهای خانههایشان وظیفه سنگین پرورش نسل بعد را انتخاب کردند و خلاصه هرکس یک جای کار را گرفت تا مملکت را به سمت پیشرفت هل دهد.
اما چیزی که نمیدانستیم مسیر فرعی به سمت پیشرفت بود، مسیری که هم پیچ و خم و چالههای کمتری داشت و هم زودتر مملکت را آباد میکرد؛ آن هم راه کتاب خواندن بود. چه قبول کنیم چه نه، از آن مردمهایی هستیم که جای کتاب، گوشی بیشتر در دستانمان جا خوش کردهاست. جای کتاب، از این اپلیکیشن به آن یکی میرویم و در آخر هم موقع بحثها و صحبتها، هرچیزی از آن گوشی در ذهنمان مانده را به عنوان اطلاعات و دانش، بیان میکنیم و بیشتر و بیشتر در گرداب جهل فرو میرویم.
فضای مجازی برای همان سرگرمی چند دقیقهای کافی است اما اینکه سرچشمه اطلاعاتمان باشد اشتباهترین کار ممکن است. تا زمانی که کتابها و نویسندههای اهل تفکر آن هم با هر خط فکری و هر نوعی وجود دارند، چه نیازی به اطلاعات بی پایه و اساس گوشیهایمان؟! یا اصلا تا زمانی که رمانها و کتابهای شعر هستند، چه احتیاجی به وقت گذرانی بدون هدف؟!
این مسئله آنقدر مهم است که در گروههای مختلفی برای ترویج کتاب و کتابخوانی تلاش میکنند. کتابی که برای تمام اوقات ما پاسخگو است، چه برای اوقات فراغت، برای لذت بردن، برای کسب اطلاعات، برای آگاهی از گذشته، برای آموزش دیدن و خلاصه درمان هر دردی است.
اخت گرفتن با کتاب بیشتر از سنین کودکی امکان پذیر است، پس امید است خانوادهها از همان سنین کم بچهها را با کتاب آشنا کنند تا در بزرگسالی نیز، ذهنی بازتر داشته باشند.
- نویسنده : محمدرضا آقا باقری