در ژورنالیسم یا هر نوع متن عمومی، گفته میشود باید آنقدر روشن و شفاف و گویا نوشت، که هر کس بتواند آن را بفهمد یا حتی اگر برای فرد بیسوادی خوانده شود، او هم بفهمد و ابهامی برایش باقی نماند، حرف درستی است ولی این را نمیگویند که برای این قدر سادهنویسی، باید سواد زیادی داشت و پیچیده بود، تا از دل آن پیچیدگی، سادگی را به نمایش گذاشت.
متاسفانه بسیاری از اهالی رسانه یا حتی نویسندگان بعضی کتابهای خاص و مجلات و بولتنها و سایتها و …، فکر میکنند اگر خودشان هم دو کلاس سواد (منظورم مدرک نیست) داشتند، میتوانند برای دو کلاس درس خواندهها بنویسند، روشن هم بنویسند و نوشتهشان آنقدر گویا باشد که همه برایشان کف بزنند.
در این بین جشنوارهها نیز به توهم «خود نویسنده پنداری» این افراد دامن میزنند و معیارهایی برای آثار برگزیده دارند، که مشوق همین نگرش و همین رویکرد است.
در هر حال قانون طلایی دوم یعنی «روشنی بیان» میگوید خبر یا هر نوع نوشته عمومی دیگری باید با صراحت و شفافیت بیان شود و اطلاعات کامل را آنقدر ساده و رو راست بیان کند که برای خوانندگان، هیچ ابهامی باقی نگذارد.
به نظرم برای رسیدن به این مرحله، شرایط و پیش زمینههای متعددی لازم است که یکی از آنها، احاطه کامل نویسنده به آن موضوع است، که البته میتواند از طریق مطالعه پیش از نوشتن هم به دست بیاید و همچنین دایره گسترده واژگانی فردی که قلم به دست میگیرد و میخواهد چند کلمه ای برای دیگران بنویسد.
نویسندهای که دو هزار کلمه میداند، قطعا بهتر از کسی که هزار کلمه میداند خواهد نوشت، حتی اگر قرار باشد هر دو، تنها صد کلمه بنویسند.
- نویسنده : زهرا زنگنه