نقش پدرانگی مسئولان فرهنگی شهر
نقش پدرانگی مسئولان فرهنگی شهر

به این می‌‎اندیشم که چگونه می‌توان این ساختار غلط و این امر و اجبار غریب در انتخاب تعدادی و کنار گذاشتن آثار دیگر را اصلاح کرد؟

 

برای من زمانی را که صرف دیدن آثار دوستان هنرمند شهرم می‌‌کنم همیشه فرصتی مغتنم بوده، چه اینکه گویی در هر اثر نکته‌ای از امروز و یا تکه‌ای وصل از گذشته خود را می‌بینم. این سه روز هم فرصت تنفسی دوباره بود که به بهانه انتخاب آثار بیست و دومین جشنواره استانی تئاتر قم در فضای تماشاخانه‌های شهرم و بین رفقای هنرمند نجیبم فراهم آمد.

انرژی و شوری که در پس تلاش مردی برای روشن نگه داشتن چراغ تنها تماشاخانه خصوصی شهر و همراهی با هنرجویان نوکار و هدایت آنها که چشمانشان پر از درخشش رویایی غریب است یا تماشای همچنانیِ نتایج و ثمرات یک حرکت گروهی منسجم که قدمتی سنجیده و ریشه‌ای صحیح در فعالیت حرفه‌ای هنرمندان تئاتر قم دارد. چه اینکه این استمرار در حوزه هنری نیز به غیرت و تلاش چند رفیق هنرمند باز می‌گردد که عمرشان صرف حمایت و حراست از این کورسوی امید شد و یا تلاش گروهیِ مردان و زنانی که با بهانه جشنواره و بی بهانه‌تر از امید به اجرای عمومی دور هم جمع می‌شوند تا نتیجه کارشان را پس از مدتها تلاش و صرف هزینه‌هایی که پای عشق سخت سرشان می‌گذارند به تماشا بنشینند و به نظار‌ه‌ی نگاه مشکل پسند مخاطبان بگذارند که همین امید پراکنده را هم تلاش دوستان دلسوزم در انجمن هنرهای نمایشی انسجام می‌دهند و با بضاعتی ناچیز این فروغ اندک را در دل گروههای نمایشی شهر زنده نگه می‌دارند.

به این می‌‎اندیشم که چگونه می‌توان این ساختار غلط و این امر و اجبار غریب در انتخاب تعدادی و کنار گذاشتن آثار دیگر را اصلاح کرد؟ چرا نباید ملاحظاتی از جنس آنچه در آغاز کلام به آن اشاره کردم را در انتخاب مدنظر نداشت؟ و باز تنها زمانی کوتاه نیاز است تا در پاسخ به این پرسش‌ها به سلسله معلول‌‌هایی برسم که برطرف کردن آنها تنها در اختیار این مدیر و آن مسئول بالادستی‌اش نیست. معلول‌هایی که برای حل و اصلاح آن باید به دغدغه‌ای از جنس ضرورت و اولویت فرهنگ در عمل باور داشت تا در نهایت امری به نام جشنواره نیز جایگاه و کارکرد درست خود را پیدا کند. در نهایت به همان افسوس همیشگی می‌‌رسیم که اگر در بر همین پاشنه به گردد هر سال دریغ از پارسال!

اینجاست که وظیفه سنگین جمع چند نفره هیأت انتخاب را به گزینش بر اساس آنچه در همان فرصت صحنه‌ای روز بازبینی فراهم آمده محدود می‌کند و کنکاش دلیل و برهان که مثلاٌ پختگی یک اثر نمایشی به انتخاب صحیح متن، تمرین و استمرا در تمرین باز می‌گردد و غیر از این دلایلی می‌ماند که اگر قرار به در نظر گرفتن آنها باشد حق این انتخاب صحیح و تمرین مداوم را نادیده گرفته‌ایم!

این چند پاراگراف مختصر و کوتاه شاید تنها به جهت تاکید موکد و مجددی است که بار دیگر جبر گزینش را یادآور شود و تمامی تلاش‌های ارزشمند هنرمندان صاحب شور و شعور را پاس بدارد. اما در ورای این اتفاق باز و برای باری دیگر با صدای بلند به نقش پدرانگی مسئولان فرهنگی شهر تاکید می‌کنم که تئاتر این هنر پیچیده و دشوار در شرایط امروز را به حرمت حفظ جوانان صاحب اندیشه‌ای دوست بدارند که هر کدام از آنها برای این شهر و این مملکت می‌توانند فرصت باشند. فرصت حمایت از یک فرد کارگردان، بازیگر و یا با هر نقش و عنوانی که صدایش روزی فراتر از این شهر و کشور به جهان برسد تا بگوید انسان ایرانی همچنان توانا و صاحب اندیشه است.

  • نویسنده : محسن حسن‌زاده