اغراق نیست اگر بگوییم کتاب برای ملت، مثل نان برای سفره است؛ حذف کردن نان انسان را گرسنه میگذارد و انسان گرسنه برای سیر کردن شکمش سراغ هر خوراکی مضری میرود.
زهرا زنگنه؛ کتاب را روی میز میگذارم و از فروشنده میخواهم حساب کند. خانم جوانی که با چند کتاب در دست، کنار من ایستاده، به عنوان کتابم نگاه میکند و میپرسد آن را از کدام قفسه برداشتهام، تا خودش هم بردارد و بخرد.
راهنماییاشی میکنم و میپرسم که اصلا به اینطور موضوعها علاقه دارید؟ جوابش عجیب است! میگوید کتابها را فقط برای زیبایی و پر کردن کتابخانهاش و دکور خانه میخرد و فقط دنبال عنوانهای جالب است!
در کوچه و خیابان، پارک و خانهها، گوشیهای موبایل جای همه چیز را پر کردهاند؛ جای همه چیز، از دوست و همصحبت گرفته تا کتاب! جوانی که میتواند بخواند و بفهمد و بشناسد، سرگرم اپها و ویدئوهای بی محتوایی شده است که جز لذت آنی، هیچ نقشی در زندگیاش ندارند.
کودکی که میتواند کتابهای قصه بخواند، راه و رسم زندگی را از قصهها بیاموزد و با ادبیات کشورش، با داستانهای کهن و اشعار و ضربالمثلها آشنا شود، سرگرم بازیهای موبایلی گوشهنشین خانه شده است و سلامت جسم و روحش به خطر افتاده است.
شاید الان خیلیها بگویند گران است؛ بله، میتوان گفت با افزایش قیمت کاغذ، هزسنه کتاب هم بالاتر رفته. اما خب، آگاهی گران است!! حدای از این هم کافیست حساب کتاب انواع تفریحات روزانه خود را در بیاورید، میبینید که خرید یک کتاب هر چند مدت یکبار، ضرر مالی به شما نمیرساند که هیچ، منفعتهایش هم بیشمار است.
شاید هم از لذت غرق شدن در دنیای کتابها اطلاعی ندارید، حسش نکردهاید… کافیست با یک کتاب جذاب در موضوع مورد علاقتان شروع کنید، آن وقت میل و اشتیاقتان به بیشتر خواندن افزایش مییابد و… تبریک میگویم، شما یک کتابخوان میشوید.
اغراق نیست اگر بگوییم کتاب برای ملت، مثل نان برای سفره است؛ حذف کردن نان انسان را گرسنه میگذارد و انسان گرسنه برای سیر کردن شکمش سراغ هر خوراکی مضری میرود و نمیداند در درازمدت چه آسیبی به خود وارد میکند. کمرنگ شدن کتاب هم بین افراد یک جامعه، به مثابه همین است. نان روحتان را حذف نکنید.
- نویسنده : زهرا زنگنه