سبک زندگی عفیفانه پیش از اسلام در ایران سابقه داشته است
سبک زندگی عفیفانه پیش از اسلام در ایران سابقه داشته است

پوشش اسلامی از جمله احکام ضروری و تردید ناپذیر دین اسلام است که به صراحت در قرآن کریم و و روایات بسیار بر آن تاکید شده و این تکلیف شرعی جز ضروریات و مسلمات فقه اسلامی است و نه از نظر کتاب و سنت و نه از نظر فتاوای فقهی در این باره اختلاف و تشکیک وجود ندارد.

 

حسین طالب علی؛ حجاب در واقع پوششی است که کرامت، عفت و وقار زنان و دختران را تضمین کند و هر چیزی که این نظر را تأمین کند حجاب است و خداوند نیز عفاف و حیا را برای زن در خصلت وجودی او قرار داده است.

حجاب همچنین به عنوان یکی از خواسته‌های فطری محدود به دین اسلام نیست چرا که تمایل به پوشش امری درونی و یک فضیلت اخلاقی می‌باشد و پروردگار که بر تمام اسرار و رموز عالم خیبر است؛ زیبایی، رشد، امنیت، تعالی انسان‌ها بخصوص زن را در عفاف حجاب می‌داند.

در روزهای اخیر رفتار نامناسب و نوع عملکرد برخی ضابطان در برخورد با هنجارشکنان حجاب و عفاف موجب شده تا جریان‌هایی در خارج و داخل کشور بار دیگر بر ضرورت حجاب در جامعه اسلامی تشکیک وارد نموده و به این بهانه ترویج بی‌حیایی و بی‌عفتی در جامعه را دنبال کنند.

در این رابطه «معصومه ظهیری» عضو شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی و عضو هیأت علمی جامعه الزهرا (س) در گفتگو با خبرنگار ما به سوالات در این حوزه پاسخ داد.

سابقه فرهنگ ایرانیان پیش از اسلام در مورد حجاب و عفاف چه بوده است؟

فرهنگ هر جامعه برخواسته از عوامل مختلفی مانند اعتقاد، ایمان، آداب و رسوم و تعاملات بین مردم آن جامعه است که این عوامل نیز یا برخواسته از آموزش و پرورش مردمی است که تعلیم و تعلم در آنها جریان دارد و یا توسط کسانی که متولی امور رسانه‌ای، فرهنگی و تغییر و تحول در آن جامعه هستند فضاسازی شده‌اند.

در رابطه با پوشش و عفاف و حجاب نیز در ایران باید به پیشینه آن نگاهی بیندازیم.

طبق مستندات تاریخی، زندگی مردم ایران قبل از اسلام نیز بر سبک زندگی عفیفانه بنا بوده و زنان ایرانی قبل از اسلام از نظر نوع پوشش، تعامل و ارتباط در داخل خانواده، خویشاوندان و جامعه بر اساس پاکدامنی و عفاف عمل می‌کردند.

یعنی اگر نگاهی به عقیده و سلیقه مردم در این زمینه داشته باشیم، مردم این پاکی و طهارت را می‌پسندیدند در حالی که در برخی ملل و قبایل مانند سرخ پوستان یا برخی قبایل آفریقایی، نوعی برهنگی در بین آنها وجود داشته؛ هر چند شاید این برهنگی ها دلیل بر عدم اعتقاد به طهارت و پاکی نباشد و مدل زندگی آنها به واسطه نوع آب و هوا و شرایط دیگر چنین عمل می شده است.

از نگاه دینی حجاب و عفاف را چگونه تعریف می‌کنید؟

بر حسب نگاه دینی، بحث پوشش و تفاوت آن بین مردان و زنان، واجبی از واجبات دین است. مانند اینکه در مورد آشامیدنی‌ها و یا خوراکی‌ها قانون داریم که در احکام از آنها به عنوان خوراکی‌ها و یا آشامیدنی‌های حلال یا حرام نام می بریم.

همچنان که در معاملات قانون داریم و باید آنها را رعایت کنیم در نوع پوشش و ارتباط بین دو جنس نیز قوانینی داریم که باید رعایت شوند و به هر دلیل این قوانین نادیده گرفته شوند یعنی قوانین زیر پا گذاشته شده که برای قانون شکنی نیز قوانینی تدوین شده است.

پوشش و ارتباط بین دو جنس در روابط اجتماعی نیز از این مقوله است، یعنی گاهی نگاه به باید و نبایدهای دینی است که ذیل قوانین دینی شکل گرفته و لازم الاجرا شده و متولیان جامعه اسلامی برای آن با وضع قوانین ضمانت اجرا فراهم کرده‌اند.

قوانین فعلی در حوزه حجاب و عفاف را کارآمد می‌دانید؟ در زمینه اجرا و نظارت بر حسن اجرای قوانین چه طور عمل کردیم؟

بعد از انقلاب اسلامی که مردم به جمهوری اسلامی رأی دادند تمام قوانین ما مانند قانون اساسی، قوانین تصویب شده در مجلس شورای اسلامی و یا شورای عالی انقلاب فرهنگی و دیگر اسناد بالا دستی همه ناظر بر این است قوانین ما برگرفته از قوانین اسلام است و روح قوانین ما باید برگرفته از قوانین اسلامی باشد. برای اجرایی شدن و نظارت بر حسن انجام آن نیز تبصره‌ها و موادی تصویب شده که ناظر و حاکم بر حسن اجرای قوانین هستند.

اگر قرار باشد نگاه فقهی، قانونی و حقوقی به مقوله حجاب و عفاف داشته باشیم باید برگردیم و قوانین تصویب شده در این زمینه را تورق کنیم و ببینیم قوانین تصویب شده قوانین خوبی است؟ قانون مصوب به خوبی به دست متولیان اجرا سپرده شده؟ و متولیان اجرای قانون که طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی ۲۶ نهاد هستند در اجرایی شدن قانون حجاب و عفاف و نظارت بر حسن اجرای آن درست عمل کرده‌اند یا قصور و کوتاهی داشته‌اند.

در این مسیری که قرار گرفته‌ایم باید در ابتدا قوانین را فرهنگ سازی کنیم، چرا که حسن اجرای قوانین به فرهنگ سازی آن بستگی دارد.

به عنوان مثال در موضوع کمربند ایمنی در ابتدا کمربندهای خودروها استانداردسازی شد. در ادامه به فرهنگ سازی درباره ثمرات استفاده از کمربند و خطرات استفاده نکردن از آن پرداخته شد و در مرحله آخر نیز نبستن کمربند به عنوان یکی از تخلفات عدم اجرای قانون درآمد و برای آن جریمه قرار داده شد و چشمان تیزبین ناظرین نیز برای حسن انجام این قانون و برخورد با متخلفین به کار گرفته شد.

در این فرآیند، اطلاع رسانی صحیح درباره آثار استفاده و عدم استفاده مهم‌تر بود؛ چرا که در پی آن اقبال و اقناع عمومی ایجاد شد و اکثریت مردم قانع شدند که استفاده از کمربند برای خودشان مفید است. این مهم‌تر بود تا مقابله با فرار از قانون.

همیشه در همه جوامع فرهنگ سازی، چند نهاد خاص دارد که مهمترین آن، نهاد خانواده است که دارای مراتب می‌باشد. ابتدا مرحله‌ای است که در آن اخلاقیات و اعتقادات به فرزندان منتقل می‌شوند، در طول سنین بعدی دایره این انتقالات بیشتر شده و نسبت به حفظ آن نیز مواظبت می‌شود. خانواده بیشتر آنچه را یاد داده مواظبت می‌کند و تعامل خانه و مدرسه بر قوت و تحکیم این آموزه‌ها می‌افزاید.

مرحله تعلیم و تعلم به اندازه عمر انسان به طول می‌انجامد و برای این آموزش رسانه‌های دیداری و شنیداری و نظام آموزش و پرورش داریم که باید متولیان علم جامعه باشند. از این رو آموزش و فرهنگ سازی در موضوع عفاف و حجاب نیز در این فرآیند قرار می‌گیرند.

در بعد فرهنگی با چه رویکردهایی در حوزه حجاب و عفاف مواجه هستیم؟

امروز در این حوزه با سه مقوله مواجه هستیم. بیشترین موضوعی که با آن مواجهه داریم یک آمیختگی از انواع مدل‌های رویکرد فرهنگی است. رویکرد عفیفانه، رویکردی که بر اساس تهاجمات فرهنگی است و سوم رویکردی که بر اساس نگاه فقهی، حقوقی و قانونی است و عدم کارآمدی ما از اینجا اتفاق افتاده است.

نمی‌توانیم بگوییم هر آدمی که حجاب را رعایت نمی‌کند مساوی با یک آدم فاسد است. ممکن است شخصی اساس اعتقاداتش عفیف باشد ولی روش وی در مورد حجاب ساختارمند نباشد.

بسیاری از افرادی که در جامعه هستند بر اساس پیشینه ایرانی خود سبک زندگی عفیفانه را قبول دارند ولی شکل و شمایل آن را که تضمین کننده عفاف و پاکدامنی است به کار نمی‌گیرند.

لایه دیگر افرادی هستند که نسبت به عملکرد دهه‌های انقلاب اسلامی عکس العمل نشان می‌دهند که برای این لایه نیاز به تنویر افکار و تبلیغات ترویجی داریم که این روند ناقص انجام می‌شود و اگر دستگاه‌ها این روند را درست انجام دهند و یکسانی در عمل اتفاق بیوفتد وضعیت بهتر می‌شود. ولی متأسفانه عملکرد ما طوری است که یا عمل یکدیگر را خنثی می‌کنیم یا تغافل عمل داریم و در برخی از نهادها اثر بخشی عمل نهادهای دیگر را از بین می بریم.

مصداق این است که همیشه نوک انگشت اشاره در بحث حجاب و عفاف، زنان و دختران بوده‌اند ولی در جامعه تعامل و ارتباط بین دو جنس را داریم و فرهنگ سازی و آموزش برای هر دو جنس در تمام تعاملات اجتماعی باید اتفاق بیوفتد که این از مصادیق عدالت جنسیتی و نگاه دو جنسی است.

البته ممکن است برخی اوقات فراگیری برای اقشار را در نظر نگرفتیم؛ گاهی موضوعی از موضوعات را کار کردیم، در بحث سبک زندگی عفیفانه فقط پوشش را مد نظر قرار دادیم ولی لایه‌های زیرین آن مانند اعتقادات فرهنگی، فضا سازی محیطی، مناسب سازی محیط‌ها و برخورداری از امکانات برای هر دو جنس را مورد توجه قرار ندادیم.

از بانوان دعوت به ورزش می‌کنیم ولی برای آنها فضای مناسب را فراهم نکردیم. اگر این عدم فضا سازی و نبود امکانات در جامعه حل نشود آن جامعه نمی‌تواند مورد مطالبه عفاف قرار بگیرد؛ چون متناسب سازی محیط انجام نشده و امکانات کافی و در دسترس برای مردم تأمین نشده است.

در زمینه اجرای قانون حجاب و عفاف برای نهادها از مهد کودک تا آموزش عالی، ادارات و اصناف و وزارتخانه‌ها شرح وظایف در نظر گرفته شده و همه باید امکانات داشته باشند تا مناسب سازی برای هر دو جنس را انجام دهند که یک مورد آن شکل، نوع و اندازه پوشش جامعه است.

اگر همه این کارها را انجام دادیم غالب مردم در برابر تبلیغات فرهنگی دشمن که گویش، زبان، آداب و رسوم و اعتقادات آنان را هدف قرار گرفته مقاومت می‌کنند.

مردم ما به پاکی و طهارت اعتقاد دارند ولی در بحث پوشش که از لوازم حجاب و عفاف است کاری نکردیم که جامعه نسبت به آن اقناع عمومی پیدا کند.

در نگاه فقهی هنوز بخشی از بایدها و نبایدها وجود دارد که پاسخ شبهات آن داده نشده است. امروز فضاهایی جدید مانند فضای مجاری و شبکه‌های اجتماعی ایجاد شده که به راحتی در حال پرده دری هستند و حریم‌ها را از بین می‌برد و هیچ مرز جغرافیایی و خصوصی برای آن نمی‌توان قائل شد و هر چه سریع‌تر برای آن باید فکری کرد. اجرای قوانین در جامعه‌ای که در آن تنش و تحریک وجود دارد سخت‌تر است؛ چرا که باید در فضایی آرام باور نسبت به قانون بین افراد جامعه ایجاد شود تا در هنگام اجرا تخلف از قانون به حداقل برسد.

یک تخلف عام و فراگیر وقتی اتفاق می‌افتد نظارت بر آن نیز سخت‌تر می‌شود. قانونی خوب است که زمینه اجرای خوب آن همه جا فراهم شود تا تخلف از قانون را درصد کمی داشته باشیم و بتوانیم با آن مقابله کنیم.

در بحث شیوع بیماری‌ها، جامعه را واکسینه می‌کنیم تا مبتلا به بیماری‌های واگیردار و فراگیر نشویم و اگر چند نفر بیمار شوند آنها را قرنطینه و درمان می‌کنیم تا فضای عمومی جامعه را دچار بیماری نکنند. امروز جامعه ما دچار تب فرهنگی است و به دلایل مختلف از جمله سو استفاده‌های سیاسی و ولنگاری‌های فرهنگی مقابله با این بیماری سخت‌تر شده است.

هنگامی که سن ازدواج در جامعه بالا می‌رود و نوع ازدواج‌ها از آسان به سمت سخت می‌رود و در چنین جامعه‌ای آستانه رضایتمندی تغییر کرده و نارضایتی در آن زیاد می‌شود و این وضعیت بر تبرج، جلوه گری و نگاه صرف جنسی به افراد تأثیر گذار است.

فعالیت‌های انجام شده در حوزه حجاب و عفاف را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

کارهای زیادی در این مسیر انجام شده و اگر امروز عفاف و حجاب را در مقایسه با دیگر کشورها و حتی کشور خودمان قبل از انقلاب ببینیم مشاهده می‌شود گام‌های خوبی برداشتیم. ما امروز در فضای آموزش عالی و عمومی چیزی به نام برهنگی و بی حجابی نداریم ولی بدحجابی و بد پوششی را مشاهده می‌کنیم؛ ولی مجموع این کارها در مقایسه با کارهایی که توقع داشتیم در انقلاب اسلامی به صورت گسترده و روبه رشد انجام شود مانند زمینه سازی برای ازدواج آسان و برآورده شدن خواسته‌های جنسی از راه حلال، بسیار محدود است.

توقع از نظام ما این بود که آموزش‌ها تحت آموزه‌های دینی و اسلام ناب صورت بگیرد، توقع داشتیم مناسب سازی فضای دو جنس و فرهنگ عفت و طهارت رو به رشد باشد ولی وضعیت امروز این توقعات را تحت الشعاع قرار داده است.

البته مقالات و پایان نامه‌های زیادی در خصوص تعامل دو جنس بر اساس عدالت جنسیتی، حجاب و عفاف و سبک زندگی اسلامی کار و نمایشگاه‌های زیادی با همین عناوین برگزار شده است و سایت‌ها و مراکز پاسخگویی خوبی در این حوزه فعالیت می‌کنند. در کل کمیت کار قابل قبول بوده ولی از بعد کیفی کارها باید بازنگری شد.

مشکل اساسی این است که کار به صورت منسجم و به هم پیوسته در این حوزه انجام نمی‌شود و حلقه اتصال بین آموزش، باور و عمل مردم که همان فرهنگ است همچنان مغفول مانده است.

در آموزش مردم یاد می‌گیرند در درون خودشان به قوانین باور داشته باشند و در جامعه به این باور عمل کنند. بهترین مراقب برای اجرای قانون خود افراد هستند تا با احترام به حریم یکدیگر روابط سالم را ایجاد کنند.

بخشی از فساد اجتماعی که ناشی از زیر پا گذاشتن قانون و عدم اجرای آن است به این دلیل شکل می‌گیرد که خود مراقبتی در جامعه انجام نمی‌شود. روابط آزاد جنسی یعنی تعدی و تجاوز به حریم دیگری که می‌تواند روابط بین دو جنس یا یک خانواده باشد که اینها پیامد بحث عدم رعایت حجاب و حیا در جامعه است. البته ممکن است فردی دارای پوشش مناسب هم باشد ولی از قانون تخلف کند.

اما نکته قابل تأمل این است که علیرغم فضاسازی دشمن در مقوله حجاب و عفاف و کم کاری‌های نهادهای فرهنگی و اجرایی برای فرهنگ سازی این واجب الهی، تاریخ نشان داده مردم ما دست از اعتقادات خودشان نمی کشند؛ شاید سستی، تساهل و تسامح ایجاد شود ولی بنیه اعتقادی مردم خوب و قوی است و این اعتقاد دست نخواهند کشید.

از سوی دیگر باید توجه داشت که سنسورهای فرهنگی آژیر خطر را به صدا درآورده‌اند ولی این صدا هنوز به گوش متولیان امر نرسیده است. ما امروز با یک گسل و شکافی بین نسلی مواجه هستیم که اگر برای آن راهکاری پیدا نکنیم نسل آینده ادبیات مشترکی با نسل برخواسته از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و نسلی که خواستار ارزشهای مبتنی بر آموزش‌های دینی است نخواهد داشت و تنها راهکار بهبود این وضعیت انجام کارهای فرهنگی اثرگذار است.

اهتمام در کارهای آموزشی، تبلیغی، ترویجی و پژوهشی به معنای پاسخگویی به سوالات نسل پیش رو می‌تواند وضعیت را مناسب‌تر از امروز کند. اگر در یک فضای عزم ملی دینی کار کنیم آینده خوب است والا باید نسل آینده را نسل از دست رفته از جهت فرهنگی بدانیم.

  • نویسنده : حسین طالب علی