محمدرضا آقا باقری، شاید در تراس خانه مدیتیشن کنید، شاید در حیاطتان فرش بیندازید و با میوههای پوستکنده از خودتان پذیرایی کنید، شاید به بوستان و فضاهای سبز بروید، احتمالا پیادهروی کنید و هزاران راهکار دیگر.
اما توجه کنید، تمام این راههایی که گفتهشد و اکثر راهکارهای دیگری که در ذهن شماست، همه و همه به یک اصل مهم و اساسی نیازمندند؛ هوای پاک.
آلودگی هوا، تمام راههایی که برای پیدا کردن آرامش سراغشان میرویم را از ما میگیرد که هیچ، هزاران مشکل سر راهمان میگذارد. بیماریهای چشمی و آسیب به بینایی، بیماریهای ریوی، سردرد، مشکلات پوستی و البته مشکلات روحی و اعصاب؛ همه و همه دست گلهاییست که آلودگی هوا پدید میآورد. البته لهتر است بگویم دستهگلهایی که خودمان برای خودمان آب میدهیم.
زمانی که لزومی به استفاده از خودروی شخصی نیست و میتوانیم با هزینه اندک از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنیم، اما باز لجوجانه خودروی تکسرنشین را در خیابانها میچرخانیم، زمانی که با راندن اتوموبیلهای مشکلدار، دودی غلیظ را در هوا پخش میکنیم، زمانی که دود سیاه کارخانهها به هوا میرود و ما از ذوق صنعت چشممان را به آسمانی که هرروز سیاهتر میسود میبندیم، در تمام این زمانها هوا را از خود، نفس را از ریههایمان دور و دورتر میکنیم.
روزی که با هر نفس سرفهها امانمان را ببرد، روزی که جرئت یک نفس عمیق در هوای آزاد را نداشتهباشیم، روزی که انواع بیماریهای سخت، دست و پایمان را ببندد و روزی که آسمان دیگر آبی نباشد، آن وقت شاید به حال روزهایی که میشد هوا را از دست خودمان نجات دهیم غبطه بخوریم.
آدمها معمولا قدر چیزهایی که از اول داشتهاند و همیشه در دسترسشان است را نمیدانند؛ مثل همین نفسی که به راحتی میآید و میرود، مثل همین هوای پاکی که قبلترها داشتند و این روزها چندان هم پاک نیست. شاید واقعا لازم باشد بگذاریم هوای پاک از دست برود، برود تا قدرش را بدانیم و برای داشتنش تلاش کنیم، برای نفس کشیدن تلاش کنیم.
- نویسنده : محمدرضا آقا باقری