نوشتاری از آیت‌الله فاضل لنکرانی در باب نوروز
نوشتاری از آیت‌الله فاضل لنکرانی در باب نوروز

آیت‌الله محمد جواد فاضل لنکرانی در نوشتاری، به تبیین و تشریح نوروز بر اساس روایات اسلامی پرداخته است.

 

این بحث معمولاً مطرح می‌شود که «نوروز» آیا یک روز مخصوص به اهل فُرس و ایرانیان است که به مناسبت حلول سال جدید این ایام را جشن می‌گیرند یا اینکه نه! این روز یکی از مصادیق آن نوروز کلی است که در روایات وارد شده است.

برداشت ما از روایات این است که هر روزی که یک حادثه‌ی مهم از نظر احیاء دین یا احیاء انسانیت در آن ایجاد شود، یعنی جنبه‌ی احیا و هدایت معنوی یا هدایت دنیوی در آن باشد، در روایات تعبیر به نوروز  می‌کنند. در روایات ما در هفت هشت مورد تعبیر به نوروز شده.

۱) روزی که حضرت ابراهیم(ع) بت‌ها را شکست، از آن روز تعبیر به نوروز شده، در روایات آمده «یوم النیروز هو الیوم الذی کسر فیه ابراهیم(ع) أصنام قومه» نوروز روزی است که حضرت ابراهیم بت‌های قوم خودش را شکست.

۲) در روایتی معلی بن خنیس از امام صادق(ع) نقل می‌کند که حضرت فرمود «إنّ یوم النیروز هو الیوم الذی أخذ فیه النبی صلی الله علیه و آله لأمیرالمؤمنین(ع) العهد بغدیر خم» آن روزی که پیامبر صلوات الله علیه عهد امامت را برای امیرالمؤمنین در غدیر خم گرفت «فأقروا له بالولایه فطوبی لمن ثبت علیها و الویل لمن نکثها» از آن تعبیر به نوروز شده.

۳) «و هو الیوم الذی وجّه فیه رسول الله(ص) علیاً إلی وادی الجن و أخذ علیهم العهود و المواثیق» آن روزی که پیامبر امیرالمؤمنین را به سوی طائفه جنّیان فرستاد و از آنها پیمان گرفت.

۴) «وهو الیوم الذی ظفر فیه بأهل النهروان» آن روزی که حضرت علی(ع) با خوارج مقابله کرد و آنها را خصوصاً ذو الثدیین را که از رؤوس خوارج بود به قتل رساند، نوروز است.

۵) باز در بعضی روایات هست، روز مبعث یعنی آن روزی که جبرئیل بر وجود مبارک پیامبر نازل شد و حضرت را به رسالت مبعوث کرد، همان روزی که آیات اولیه‌ی قرآن نازل شد، این هم به عنوان یکی از مصادیق نوروز است.

۶) بعد می‌فرماید «وهو الیوم الذی فیه یظهر القائم(ع)» یکی از مصادیق نوروز روزی است که حضرت ظهور می‌کند که تحقیقاً نوروز واقعی عالم همان روز است، در میان این مصادیقی که برای نوروز است می‌توانیم بگوئیم برترین و بارزترین مصداقش همان روز ظهور حضرت است. حضرت ظهور می‌کند «و یظفره الله بالدجال» آن روزی که حضرت، دجال را به قتل می‌رساند.

بعد می‌فرماید «وما من یوم نیروز إلا و نحن نتوقّع فیه الفرج» معنای این قسمت روایت چیست؟ هیچ روز نوروز نیست مگر اینکه ما در آن روز فرج قائم (عج) و حجّت خودمان را متوقع هستیم. در ادامه می‌فرماید «لأنّه من أیامنا حفظه الفُرس» این روز نیروز از ایام ماست و فارس‌ها آن را حفظ کردند «و ضیعتموه» شما اهل عرب آن را تضییع کردید! این کلام ظهور در این دارد که همین نوروز که ما در آن قرار می‌گیریم و ایام تحویل سال است، ایام ظهور حضرت هم هست.

حضرت می‌فرماید اصلاً اینکه اهل فُرس به چنین روزی نوروز می‌گویند، اینها این را از ما گرفتند، چون ما به اینها یاد دادیم که روز قیام حجّت ما نوروز است، اینها آمدند این عنوان را بر همین ایام قرار دادند برای اینکه امید به ظهور داشته باشند و فرج حضرت فرا برسد. لذا این مطلب که ما بگوئیم نوروز فقط یک چیز قدیمی و مربوط به هفت هزار سال پیش است، اینطور نیست!

لبته یک آدابی قبل از اسلام در شروع سال مرسوم بوده، یک آدابی که اصلاً ربطی به اسلام ندارد و هیچ گاه آن را تأیید نمی‌کند مثل روشن کردن آتش و از روی آتش پریدن، این کارهایی که واقعاً غیر عُقلایی است و اگر خدای نکرده این خرافات جنبه‌ی اعتقادی پیدا کند و فکر کنند این اعمال موجب می‌شود که بدیها از انسان دور شود، این خرافه‌ای بیش نیست و بدعت به وجود می‌آید. بله این آداب قبلاً بوده است، اما امام علیه السلام می‌فرماید فُرس که عنوان نوروز را به این روز اطلاق می‌کنند به امید مسئله‌ی ظهور هستند و این را از ما فرا گرفته‌اند و برای اینکه این معنا حفظ شود، اول هر سال را به عنوان روز امید به ظهور حضرت تلقی می‌کنند.

۷) بعد می‌فرماید «ثم إنّ نبیاً من أنبیاء بنی اسرائیل سأل ربّه أن یحیی القوم الذین خرجوا من دیارهم و هم الوفٌ حذر الموت فأماتهم الله» یکی از انبیاء بنی اسرائیل در مورد قومی که برای گرفتار نشدن به موت از شهرشان خارج شدند ولی خدا آنها را میراند از خدا مسئلت کرد، آنها را زنده کند، «فأوحی الله إلیه عن صبّ علیهم الماء فی مضاجعهم» خدا به او وحی کرد که در همان جاهایی که آنها خوابیدند و نعش‌شان وجود دارد آب بریزد و آن نبی هم این کار را در روز نوروز کرد صبّ علیهم فی هذا الیوم، «فعاشوا و هم ثلاثون ألف» آنها زنده شدند و تعدادشان سی هزار نفر بود. «فصار صبّ الماء فی یوم النیروز سنهً ماضیه لا یعرف سببها إلا الراسخون فی العلم و هو أوّل یوم من سنّه‌ الفرس» از آن زمان ریختن آب یا قراردادن آب در ظرف تبدیل به سنت شد و اولین روز از سال فارس زبانهاست. حالا چه استفاده‌ای را می‌خواهیم بکنیم؟

ما می‌خواهیم عرض کنیم که از مجموع این روایات که برای جریان حضرت ابراهیم و دیگر قضایا اطلاق نوروز کرده، استفاده می‌کنیم که در طول تاریخ هر روزی که اهمیت دینی مهم دارد، یا اهمیت مادی و طبیعی مهم دارد، بر آن عنوان نوروز صدق می‌کند، یعنی اینطور نیست که نوروز یک روز معین مشخص باشد که بگوئیم فلان تاریخ است و فلان تاریخ نیست! نوروز را فُرس اولین روز سال قرار داده به عنوان یکی از مصادیق نوروز کلّی.

هر روزی که احیاء طبیعت باشد احیاء بشر باشد، احیاء دین باشد، مقابله با ظلم باشد، حتّی روز ولادت یک انسان را می‌توانیم بگوئیم نوروز است، روز ولادت پیامبر اکرم(ص) را می‌توانیم بگوئیم نوروز است، روز ولادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) نوروز است، روز ولادت ائمه(ع) نوروز است، روزی که امام حسین(ع) به شهادت رسیده و مقابله‌ی با ظلم کرده هم تحت عنوان نوروز قرار می‌گیرد.

یعنی نوروز یک مفهوم کلی است، این مفهوم کلی؛ تعبیری که ما داریم این است که آن روزی که جنبه حیات در آن وجود دارد، حالا یا حیات طبیعت یا حیات دین، حیات یک انسان، زنده شدن یک جامعه، احیای ارزشهای دینی، همه اینها نوروز است.

آن وقت این روایت معروف هم که شنیدید کسی آمد یک فالوده‌ای را خدمت حضرت امیرالمؤمنین(ع) آورد؟ حضرت فرمود این را به چه مناسبت آوردی؟ عرض کردند امروز نوروز است، چون روز اول فروردین بوده، حضرت فرموده «فنورزوا إن قدرتم کل یومٍ» هر روزتان را نوروز قرار بدهید.

ببینید چه تعبیر لطیفی در روایات است، یعنی انسان هر روزی که یک حیاتی پیدا می‌کند. جهان هر روزش نوروز است، چون هر روز یک حیات جدیدی پیدا می‌کند، جاهل هیچ روزش نوروز نیست چون جهل او استمرار پیدا می‌کند، آدم باتقوا هر روزش نوروز است، آدم فاسد هیچ روزش نوروز نیست. ما باشیم و این روایات؛ فسق و فجور و گناه اصلاً منافات  با حقیقت نوروز دارد.

بنابراین استنباطی که ما از نوروز کردیم و جایی هم ندیدیم این نتیجه‌ای که ما گرفتیم بیان کرده باشند و آن نتیجه این است که نوروز یک روز معین مشخص نیست، همچنان که آداب و دعاهایی در مورد نوروز وارد شد اختصاص ندارد به روز معین اول فروردین، هر روزی که نوروز باشد آن آداب اطلاق دارد مگر اینکه ذکر شده باشد «فی أول یوم فی سنه فُرس» این دعا خوانده شود، ولی اگر گفتند در روز نوروز این دعا را بخوانید، آن روزی که کسی متولد می‌شود، روزی که انسان احیا پیدا می‌کند، حتی روزی که انسان از یک مرضی شفا پیدا می‌کند هم نوروز می‌شود.

روزی که در آن جنبه‌ی حیات مجدد، اعم از حیات دینی، علمی و طبیعی وجود آید، روایات ما به این می‌گوید نوروز و بعد نسبت به «اول یومٍ من الفرس» صحه می‌گذارند و می‌گویند فارس زبانان آمدند یک مصداق آن نوروز کلی را این قرار دادند و ائمه هم این مقدار را بر آن صحه گذاشتند.

همانطور که ما از این طرف می‌گوئیم هر روز ما عاشورا و هر مکان ما کربلاست، از آن طرف هر روز ما باید نوروز باشد! و این دو منافاتی هم با هم ندارد، چون عرض کردم همان روز شهادت امام حسین (ع) هم در این مفهوم که ذکر شد می‌گنجد؛ چون معتقدیم اگر شهادت ابا عبدالله الحسین(ع) نبود الآن اثری از اسلام نبود، تمام بشر و مسلمان‌ها مرهون شهادت اباعبدالله الحسین(ع) هستند چون موجب احیای اسلام شد، لذا داخل در همان مفهوم کلی است.

یکی از مصادیق نوروز بیداری است، بر این اساس هر روز می‌تواند نوروز بشود، از همین معنای ساده‌ی سطحی‌اش شروع کنیم؛ اینکه وقتی انسان از خواب بیدار می‌شود باید بگوید «الحمدلله الذی احیانی بعد ما أماتنی» واقعاً چقدر در روایات ما این ظرایف و لطایف بیان شده است.

یعنی ما باید بدانیم که ممکن بود از این خواب اصلاً بیدار نشویم الحمدلله الذی احیانی بعد ما أماتنی که خود خواب یک موت و مرگ صغیر است، این بیداری بعد از خواب می‌شود نوروز، آن وقت هر روز ما به این اعتبار نوروز می‌شود، حال اگر بیداری دینی، بیداری عقلی و سیاسی ایجاد شود، هر نوع بیداری که به وجود بیاید از همین مصادیق نوروز است. این نکته‌ای است که به ذهن ما رسید و شما روی آن دقت بفرمایید.